آتش بگیری ای شعر کاین گونه نا توانی
بیچاره و ذلیلی سرخورده ی جهانی
گر دفتری شود پر از گونه های نابت
بهر کسی ندارد مزدی و آب و نانی
گر ظالمی زمین را پر سازد از جنایت
با او چه می توان کرد با گفته و بیانی
گاهی برای تفریح خوانندت و تمسخر
گاهی برای حالی بگرفتن از فلانی
صدها هزار دفتر پر گشته از وجودت
تا کی که شعری افتد در دست شعرخوانی
از هر هزار بیتت شاید که بیتی آید
مقبول طبع شخصی در وقتی و مکانی
خواننت و سپارند بعضی به ذهن خود هم
بی آنکه از تو گیرند تصمیمی و تکانی
«آبی» مباش نومید از بهره های اشعار
کاین از خدات باشد سرمایه ی گرانی
گو آنچه را که خوبست بهر خدا به مردم
باشد که از تو ماند آثار جاودانی
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |